بیا تو پشیمون نمیشی

هر چی دلت بخواد هست

در یک مأموریتی که برای من پیش آمد، انهدام ناوچه‌ها در خلیج فارس بود که یک ناوچه را من باید می‌زدم؛ ما رفتیم به هدف رسیدیم، سعی کردیم ناوچه را منهدم بکنیم، ولی هر کاری که کردیم موشک‌ها رها نشد؛ با مسلسل خواستیم بزنیم، مسلسل هم تیراندازی نکرد، بعد که آمدیم پایین گفتند «خوب شد که نزدی، آن ناوچه خودی بود.»


خلبان شهید «سید علیرضا یاسینی» را اهالی آسمان بیشتر از زمینیان می‌شناسند؛ جوان رشید آبادانی که از دل محرومیت‌ها فاتح قله توانمندی‌ها و موفقیت‌ها شد. او دوره خلبانی پیشرفته و پرواز با هواپیماهای شکاری را در آمریکا گذراند، اما سال‌های دوری از زادبوم و زندگی در کشوری که هیچ خط و ربطی با وطن خودش نداشت، او را ذره‌ای از اعتقاداتش دور نکرد و بعد از بازگشت از دوره آموزشی، بااوج‌گیری مبارزات ضدپهلوی به صف مجاهدان پیوست و علی‌‌رغم جو فشار و اختناق در ارتش ـ با پخش اعلامیه‌های حضرت امام خمینی (ره)، در بین پرسنل متعهد دست به افشاگری می‌زد.

یاسینی بعد از پیروزی انقلاب با درس‌هایی که در مکتب انقلاب اسلامی آموخته بود، با تکیه بر این شعار که محرومیت پل محکم دست‌یابی به موفقیت‌ها و رمز پیشرفت‌هاست، امر بازسازی و توانمندسازی نیرو را آغاز کرد و در دوران دفاع مقدس نیز با اینکه مسئولیت‌ پایگاه‌های شکاری را نیز برعهده داشت، اما پرواز را رها نکرد تا جایی که با 2579 ساعت پرواز دومین قهرمان پروازهای برون مرزی کشور در دوران دفاع مقدس است.

وی در طول جنگ نیز همواره خلبانی پیش قراول و خط شکن بود؛ از جمله مسئولیت‌های مهم شهید یاسینی فرماندهی پایگاه سوم شکاری، فرماندهی پایگاه دهم شکاری به سال‌های 1363 تا 1365، فرماندهی پایگاه ششم از سال 1367 و فرماندهی منطقه هوایی شیراز در سال 1371 بود و به پاس رشادت‌هایش از دست مقام معظم رهبری مفتخر به دریافت نشان فتح نیز دریافت کرد.

فراق دوستان او به قدری بی‌تاب کرده بود که در آخرین‌ روزهای حیاتش درد دلی با همسرش می‌کند و صراحتاً‌ اعلام می‌کند که «واقعاً دوست دارم شهید شود» و چیزی نمی‌گذرد که در 15 دی ماه 1373 بال در بال یار و دوست دیرینه‌اش شهید منصور ستاری (فرمانده وقت نیروی هوایی ارتش)، در مرکبی که همیشه آرزو داشت سفیر آخرتش باشد، به سوی ملکوت پرواز کرد و همنشین عرشیان شد.

شهید یاسینی در آخرین مصاحبه‌اش نکات زیبا و خواندنی بیان می‌کند؛ روایتی از دو امداد غیبی که در دوران دفاع مقدس دو خطر بزرگ را از ناوچه‌های ایرانی دور می‌کند؛ اما در این مصاحبه نیز بار دیگر سخن از یاران سفر کرده‌ای که آن روزها یاسینی به آنها احساس نزدیکی داشته است،‌ به میان می‌آورد و می‌گوید: «فکر می‌کنم که همین روزها آنها را می‌بینم...». ماجرای این دو امداد غیبی و احساس عجیب شهید یاسینی را که از زبان خودش روایت شده در هجدهمین سالگرد شهادت این شهید قهرمان تقدیم مخاطبان خبرگزاری فارس می‌کنیم. 

نوشته شده در دو شنبه 25 دی 1391برچسب:,ساعت 10:26 توسط م.علیزاده| |

وقتی که کمی لقمه حرامی باشد

فرزند طبیعتآ جزامی باشد

یا نطفه اگر کمی شود مشکل دار

فرزند شود به بی حیائی ناچار

ای آنکه تو مصداق همین ابیاتی

ای آنکه نفهم این بدیهیاتی

گفتند سر سران احمق کده ای

چندی نشده به زیر حرفت زده ای

بحران زده ی شیر شدی می فهمی

نــــه،وقتی که زمین گیر شدی می فهمی

تقصیر نه از تو بلکه از مـــــام تو بود

 حیف نجفی که بر سر نام تو بود

 شاهین نشدی وگرنه می فهمیدی

آزاد به دور نور می چرخیدی

هرگز مشو با شیر امامت درگیر

گورت شده کنده سر شوخی با شیر

لعنت به تو و هرکه موافق با توست!!!

پس روز جزا گریه و هق هق با توست

رفتی به شتاب در پی بی هدفی

ای وای خری چقدر تو شاهین نجفی

                                                                                                                                                                            نقی زیباترین نام جهان است        نقی عشق تمام شیعیان است

 

 

 

 

 

 

 

نوشته شده در شنبه 6 خرداد 1391برچسب:,ساعت 17:32 توسط م.علیزاده| |

وقتی که حضرت رسول اکرم ( ص ) از دنیا رحلت فرمود ، اصحاب آن حضرت ندایی شنیدند که می گفت: پیامبر شما پاک است. پس نیازی به غسل ندارد لذا او را بدون غسل دفن کفن کنید! حضرت علی ( ع ) سر خود را بلند کرد و فرمود : دور شو ای دشمن خدا! خود پیامبر اکرم (ص) به من فرمود مرا غسل داده و دفن کنی

نوشته شده در جمعه 8 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 11:4 توسط م.علیزاده| |

حالا دیگر بچه های کوچک هم میدانند که مهدیه اسم مکان است و فاطمیه اسم زمان؛ اما من منتظر می مانم و می دانم روزی مهدیه اسم زمان خواهد بود و فاطمیه اسم مکان؛

الهم عجل لولیک الفرج

نوشته شده در یک شنبه 3 ارديبهشت 1386برچسب:,ساعت 17:47 توسط م.علیزاده| |

به نام خدا

قیصر، پادشاه روم به یكی از خلفای بنی عباس نوشت، ما در انجیل دیده‌ایم، هر كس سوره‌ای را بخواند كه خالی از هفت حرف باشد، خداوند جسدش را بر آتش جهنم حرام می‌كند و آن هفت حرف عبارتست از «ثاء»، «جیم»، «خاء»، «زاء»، «شین»، «ظاء» و «فاء». ما، در تورات و انجیل آن سوره را نیافته‎ایم، آیا در كتب خود چنین سوره‎ای را دارید؟ و اگر جواب مثبت است مراد از این حروف هفتگانه چیست؟

خلیفه عباسی، علماء و دانشمندان را جمع كرد و سؤال را مطرح نمود. لكن هیچ یك نتوانستند جواب سؤال را بدهند!

به ناچار سؤال را از حضرت هادی ـ علیه‎السلام ـ پرسیدند که ایشان فرمود: «آن سوره‎ای كه آنها در جستجوی آن هستند و در كتب آسمانی سابق نیافتند، در قرآن مجید موجود است و آن سوره، «سوره حمد» است كه هیچ یك از این حروف هفتگانه در آن نمی‎توان یافت.»

پرسیدند: «حكمت آن چیست؟ و این حروف علامت چیست؟»
حضرت فرمودند: «ث» اشاره به « ثبور» دارد؛ مراد از «ج» «جحیم»است؟ مقصود از «خ» «خبیث» است و «ز» اشاره به «زقوم» دارد و «ش» «شقاوت» است و مراد از «ظ» ظلمت است و «ف» اشاره به «فرقت» دارد.»

این پاسخ را برای قیصر روم فرستادند؛ چون جواب به پادشاه رسید بسیار مشعوف شد و دانست كه دین حق همان اسلام است و لذا بلافاصله به اسلام گروید.

نوشته شده در دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:,ساعت 14:23 توسط م.علیزاده| |


Power By: LoxBlog.Com